کد مطلب:29481 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:86

ترساندن پیامبر دشمنانش را به او












4793. فضائل الصحابة - به نقل از عبد اللَّه بن شدّاد بن هاد -:هیئتی از یمن، نزد پیامبر خدا آمدند تا [ موضوعی را] برایشان توضیح دهد. پیامبر خدا فرمود:«باید نماز به پا دارید، وگرنه مردی را به سویتان اعزام خواهم داشت كه مبارزان را بكشد و بازماندگان را اسیر سازد».

آن گاه، پیامبر خدا فرمود:«بار خدایا! من و یا این (و با دست به علی علیه السلام اشاره كرد)».[1].

4794. المصنَّف - به نقل از عبد الرحمان بن عَوف -:هنگامی كه پیامبر خدا مكّه را فتح كرد، به سوی طائف رفت و آن جا را هفده یا هجده روز، محاصره كرد؛ ولی آن جا فتح نشد. آن گاه، صبحگاهان و یا شبانگاهان، مقداری حركت كرد و سپس فرود آمد و سپس هجرت كرد و فرمود:«ای مردم! من پیشاپیش شما هستم و شما را به نیكی با خانواده ام سفارش می كنم و وعده گاه شما [ و من ] در كنار حوض است.

سوگند به آن كه جانم در دست اوست، نماز به پادارید و زكات بدهید؛ و گرنه كسی را از سوی خودم (یا از آنِ خودم) به سویتان گسیل خواهم داشت كه گردن مبارزانتان را بزند و بچه هایتان را اسیر كند».

مردم، فكر كردند كه منظور، ابو بكر و یا عمر است؛ ولی وی دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود:«این مرد!».[2].









    1. فضائل الصحابة، ابن حنبل:1024/600/2، المصنّف، ابن ابی شیبه:30/499/7.
    2. المصنّف، ابن ابی شیبه:23/498/7، المستدرك علی الصحیحین:2559/131/2.